دلنوشته های من

موج میزند احساس من در میان حرفهایم،تلالو اش را می بینی؟

 سینه اش پاک و سپید

و دلش سنگ صبور

ضربه می خورد ولی

نفسی باز نکرد

آنقدر سنگ زدم

بازهم نشکست

گوش می داد به من

 به همه غصه من

و چه آرام

سپرد

سینه اش را به قلم

و چه بسیار منم

غصه ربودم ز دلم 

تا که خاموش شود

حرم غمم....

عجبا !!!!

باز نسوخت.

چه شکیبا 

چه صبور 

کاغذ من...

و چه با لطف و وفا

مرهم  تنهایی من....

 

نوشته شده در چهار شنبه 28 تير 1391برچسب:,ساعت 2:3 توسط ترنم | |


Power By: LoxBlog.Com